بهناامیدی از این در مرو، امید اینجاست
فزونتر از عدد قفلها كلید اینجاست
بعید نیست خطابخشی از كرامت دوست
اگر كریم نبخشد خطا، بعید اینجاست
به هر دری كه روی جز عزا نخواهی دید
مگر مقیم در دل شوی كه عید اینجاست
در آ به خلوت دل تا به چشم جان نگری
كه دوست را رخ بهتر ز مه پدید اینجاست
مباش در پی خود بینی و خدا بین باش
كه آنچه فرق یزید است و با یزید اینجاست
بكوش در عمل امروز و فكر فردا كن
كه فرصتی كه شقی دارد و سعید اینجاست
به ساز و برگ سفر جهد كن در این بازار
كه آنچه شاید و باید تو را خرید اینجاست
بیا به میكده تا آنكه رو سپید شوی
كه رو سیه نشود هر كه رو سپید اینجاست
از آن به كوی خراباتیان مقام من است
كه از جهان، دلم آنجا كه آرمید اینجاست
سحر ز عرش، سروشم به گوش جان فرمود
كه هر كه سر به گریبان دل كشید اینجاست
قدم نمینهد از كوی دل برون رنجی
مراد میطلبد از دل و مرید اینجاست
شعری زیبا از مرحوم هادی رنجی تهرانی(1286-1339)
درباره این سایت