دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشتپا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهکفش فرارو ور کشید
آستینهمت و بالا زد و رفت
یهدفعه بچه شد و تنگ غروب
سنگتوی شیشه فردا زدو رفت
حیوونیتازگی آدم شده بود
بهسرش هوای حوّا زد و رفت
دفترگذشته ها رو پاره کرد
نامهفردا ها رو تا زد و رفت.
زندهها خیلی براش کهنه بودن
خودشوتو مرده ها جا زد و رفت
هوایتازه دلش میخواست ولی
آخرشتوی غبارا زد و رفت
دنبالکلید خوشبختی می گشت
خودشمقفلی رو قفلها زدو رفت
محمد علی بهمنی
رفت ,زد ,ها , ,رو ,یه ,و رفت ,زد و ,ها رو ,من یه ,ها جا
درباره این سایت