محل تبلیغات شما
پروین شعرهایت روحم را به لرزه درمی آورد.یادت گرامی باد

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق از سر هر کوی و بام خاست

پرسید زان میانه یکی کودکی یتیم 
کان چیست تابناک که بر تاج پادشاست؟

آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟
پیداست آنقَدَر که متاعی گرانبهاست

نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت
این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست

ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست

آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است
آن پادشاه که مال رعیت خورد گداست

بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن!
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست!

پروین به کجروان سخن از راستی چه سود؟
کو آنچنان کسی که نرجد ز حرف راست؟

پروین اعتصامی


شعر(علی اکبربهرامی)

تاریخ نویسانی که حق راباطل کرده اند!!

به ناامیدی ازاین در مرو امید اینجاست

پروین ,گذشت ,اعتصامی ,پادشهی ,پادشاه ,استآن ,گذشت پادشهی ,را به ,و ملک ,پادشاه که ,استآن پادشاه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود حل المسائل و حل تمرین و کتاب دانشگاهی جام تا جام ¤°´¯`°¤ _¸ Y 2003 ¸_¤°´¯`°¤ Reinaldo's collection banpaudredlab lyferesbio ✘دنیــ ـ ـ ـای جـــــذب✘ hamedabdolahi Gaylene's life السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام